اسلام تایمز- "نوام چامسکی" کارشناس برجسته مسائل بین الملل در دانشگاه MIT آمریکا میگوید: ایالات متحده به عنوان یک امپریالیسم به خود اجازه میدهد تا برای همراه کردن دیگر کشورها با سیاست خود حتی آنها را بیثبات هم بکند.
.
وی در مقالهای در سایت "Znet" مینویسد: آمریکا یک کشور غیر معمول در بسیاری از موارد است و ممکن
است تنها کشوری در جهان باشد که به عنوان یک امپراطوری تاسیس شده است. همانطور که
"جرج واشنگتن" گفت این کشور یک بچه امپراطور بود و "توماس
جفرسون" لیبرالترین مقام آمریکایی عقیده داشت که این بچه امپراطور باید
توسعه یافته و به گفته وی لانهای برای کل قارهای که تبدیل به مستعمره خواهد شد
بشود.
چامسکی در ادامه مطلب
خود آورده است: عقیده بر این بود که این قاره
باید از دست سرخ پوستان خلاص شود و آنها عقب رانده و از بین بروند. سیاهها
زمانی
که به آنها نیاز نداشته باشیم به آفریقا بازگردانده خواهند شد و لاتین
تبارها هم
بوسیله نژاد برتر از بین خواهند رفت. این کشور، کشور بسیار نژادپرستی در
طول تاریخ
خود بوده است. لذا، این تصور جفرسون و کم و بیش دیگران بوده که با آن موافق
بودند. بنابراین
این
یک جامعه مستعمره نشین است بسیار فراتر از بدترین نوع امپریالیسم و
وحشیانهترین
نوع آن. زیرا این روند نیازمند از بین بردن مردمان بومی است. فکر میکنم
بیارتباط
نیست که این کشور از اسرائیل و جامعه استعماری آن حمایت میکند سیاست
اسرائیل
منعکسکننده سیاست آمریکا در دوران آغاز تاسیس است و به نوعی یک زندگی مجدد
آمریکا، زیرا که ساکنان اولیه آمریکا هم بنیادگرایان مذهبی بودند و خود را
بچههای
اسرائیل میپنداشتند. به دنبال فرمان الهی، سرزمین موعود و کشتار بزرگ و
غیره بودند.
درست در همین جا در ماساچوست ساکنان اولیه هم همینطور بودند.
آمریکا کشوری مذهبی است نمیتوانم رقمی را
اعلام کنم اما تعداد بسیاری
در این کشور با برداشتهای تحت اللفظی از کتاب مقدس اعتقاد دارند که بخشی
از آن حمایت
از هر اقدامی است که اسرائیل انجام میدهد، زیرا که این وعده خداست است و
خداوند
به اسرائیل ارض موعود را داده و ما باید از آن حمایت کنیم. این اقدام مسیحیان و
حمایت بیچون و چرای آنها از آنچه که اسرئیل
انجام میدهد یک نهضت ضد یهودی را در جهان بر انگیخته است.
در ادامه این مطلب چامسکی با اشاره به
تغییر شرایط پس از جنگ جهانی
دوم و قدرت گرفتن آمریکا و پشت سر گذاشتن انگلیس در تحولات بین الملل و
فروپاشی
کمونیسم و دیوار برلین، به مسائل خاورمیانه اشاره میکند و مینویسد: آنها
میگویند
ما باید در رابطه با خاورمیانه نیروی مداخله جویی خود را حفظ کنیم. کرملین
برای ما
خطری نبوده است باید از دروغی که برای مدت 50 سال به مردم گفتهایم دست
برداریم
حال بهانه کمونیسم از بین رفته باید راست را به مردم بگوییم مسئله در
خاورمیانه
آنچه که از آن به عنوان ناسیونالیسم رادیکالی خوانده میشود بوده و هست.
رادیکال
به معنی استقلال و عدم اطاعت از دستورات است و ناسیونالیسم هر نوعی
میتواند باشد
که ایران یک مورد خوب است.
بنابراین در سال 1332 تهدید ایران
ناسیونالیسم سکولار بود پس از
انقلاب و براندازی رژیم استبدادی تحمیل شده از سوی آمریکا، ایران پی در پی و
بدون
توقف تحت حملات ایالات متحده بوده است. ابتدا جیمی کارتر تلاش کرد تا شاه
را فوراً
به ایران بازگرداند و برای این کار یک کودتای نظامی کرد که مؤثر واقع نشد. سفیر
مقیم اسرائیل در ایران با وجودی که دو کشور رابطه رسمی نداشتند اما روابط
نزدیک و
عمیقی با هم داشتند توصیه میکند که اگر ما بتوانیم افسرانی را پیدا کنیم
که 10
هزار نفر را در خیابانها به خاک و خون بکشند میتوانیم بار دیگر شاه را
برگردانیم
و این توصیهای بود که برژینسکی مشاور امینت ملی کارتر نیز کرده بود که
بطور کامل
مؤثر واقع نشد. آمریکا در همان زمان از صدام حسین علیه ایران حمایت کرد
وصدها هزار
ایرانی را قتل عام کرد و افرادی که هم اکنون ایران را اداره میکنند
سربازان جنگ
آزموده همان دوران هستند و میدانند که تمامی جهان علیه آنها بودند و از
صدام
حمایت میکردند تا حکومت نوپای اسلامی را برندازند. این چیز کوچکی نبود
حمایت از
صدام شدید بود. جنایات صدام را منکر شدند دولت ریگان از محکوم کردن صدام
طفره رفت
و امتیازات نادری به وی داده شد. عراق در کنار اسرائیل تنها کشوری بود که
اجازه
حمله به کشتیهای نیروی دریایی آمریکا به وی داده شد اما از تنبیه هم دور
ماند.
مورد اسرائیل حمله به کشتی یو. اس. اس. لیبرتی در بندر العریش مصر بود.
مورد عراق
هم حمله به یو. اس. اس. استارک بود. عراقیها با موشکهای فرانسوی به کشتی
آمریکا
حمله کردند و دهها ملوان را کشتند و هیچ اتفاقی نیفتاد.
پس از جنگ حمایت آمریکا از عراق ادامه
داشت. در سال 1368 جرج بوش
مهندسان هستهای عراق را به آمریکا دعوت کرد تا آموزشهای پیشرفته را در
توسعه
تسلیحات اتمی ببینند. اما چند ماه بعد صدام پسر بدی شد و از دستورات اطاعت
نکرد.
تحریم و فشارها بر او وارد شد.
چامسکی در ادامه مطلب به تهدید ایران
اشاره میکند که بهانهای بدست
آمریکا شده و مینویسد: تا امروز ادبیات سیاست خارجی بر این استوار بوده که
ایران
تهدیدی برای آمریکاست اما آیا تهدید ایران دقیقاً چیست؟ ما در واقع پاسخ
مستند و قابل
تائیدی برای آن داریم که این پاسخ یکی دو ماه پیش در ارائه گزارش به کنگره
از سوی
اداره اطلاعات وزارت دفاع آمریکا (DOD) به کنگره نمودار شد.
آنها هر ساله گزارشی را درباره امنیت
جهانی به کنگره ارائه میکنند
آخرین گزارش آنها در ماه آوریل هم بخشی تحت عنوان "ایران تهدید عمده"
داشت. گزارشی
مهمی
بود. آنچه که آنها میگویند این است که تهدید ایران هر چه باشد نظامی
نیست.
آنها میگویند که هزینههای نظامی ایران بسیار پایین است حتی نسبت به
استانداردهای
منطقهای نیز پائین است و در مقایسه با آمریکا اصلا محسوس و مرئی نیست و
کمتر از 2
درصد از هزینه نظامی آمریکا را دارد. بعلاوه آنها میگویند که دکترین نظامی
ایران
به سمت حفظ و حراست از تمامیت ارضی این کشور، ممانعت از تهاجم، و کابرد
دیپلماسی
استوار شده است این دکترین نظامی آنهاست.
آنها میگویند که احتمال دارد ایران
درباره تسلیحات هستهای فکر کند و
آنها میگویند ایران به این سو نمیرود اما اگر قرار باشد تسلیحات هستهای
خود را
توسعه دهد بخشی از استراتژی بازدارندگی ایرانی در تلاش برای ممانعت از حمله
خواهد
بود.
آمریکا به عنوان دارنده بزرگترین ماشین
جنگی در جهان که سیاستهای
بسیار خصمانهای را علیه ایران در پیش گرفته دو کشور در دو سوی مرز ایران
را تحت
اشغال دارد و این کشور را تهدید به حمله میکند مانند گماشته خود اسرائیل.
آنها میگویند
ایران به خاطر اینکه در تلاش است تا نفوذ خود را در کشورهای همسایه توسعه
دهد یک تهدید
عمده تلقی میشود نفوذی که به گفته آمریکا میتواند به بیثبات شدن این
کشورها
منجر شود.
نکته اینجاست که وقتی آمریکا به کشوری
حمله میکند این برنامه با
بهانه ثبات بخشی به این کشورها صورت میگیرد. "ثبات" یک واژه فنی در ادبیات روابط
بین الملل است
که منظور از آن همان اطاعت از فرامین آمریکاست. اگر ایرانیها تلاش میکنند
تا
نفوذ خود را حداقل در کشورهای همسایه توسعه دهند این بیثباتی است در واقع
آمریکا
تحت این بهانه و به بهانه ثبات بخشی بر آن است تا فرامین خود را اجرا کنند و
آنها
را به اطاعت خود در آورد.
دومین تهدید این است که ایران از تروریسم
حمایت میکند. تروریسم چیست؟
ایران متهم به حمایت از حزبالله و حماس است. تروریسم این دو گروه چیست؟
مبارزه علیه اسرائیل برای آزادی اراضی
خودشان که هر ساله این پیروزی جشن گرفته میشود.